اولين و كامل ترين وبلاگ فارسي در رابطه با تحصيل در خارج از كشور.

در صورتی که علاقه مند به افزودن وبلاگ mtcanada به لیست وبلاگ های خود هستید،خواهشمندم تنها با عنوان:
"هدف من: كانادا:تورنتو،ونکور/امریکا/استرالیا ، تحصيل-كار و زندگي"
لینک دهید و چنانچه مایل هستید وبلاگ خود در لیست وبلاگ های منتخب این وبلاگ افزوده شود در قسمت نظرات، آدرس و عنوان وبلاگ خود را منتشر نمایید.
-باتشکر از توجه و همکاری شما- ؛ مدیریت وبلاگ : محمد

(كپي برداري از مطالب وبلاگ mtcanada فقط با ذكر منبع مجاز مي باشد.)
MTCanada.Blogspot.Com
MTCanada.blogfa.com (*آدرس جدید بدون فیلتر وبلاگ mtcanada)

۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

Happy Christmas

لينك مطالب منتخب پیشین این وبلاگ:
  1. راهنماي چگونگي دريافت پذيرش و بورسيه تحصيلي
  2. روش ثبت اختراع در کانادا
  3. معرفي دو كتاب بسيار مفيد براي يادگيري زبان
  4. يك جمله اي هميـشه يادت باشه
  5. تمامي پرش ها و پاسخ هاي مربوط به تحصيل در خارج از كشور
  6. داستان انتخاب واحد
  7. توصيه نامه


Happy Christmas!
December 2
5 , ೨೦೦೯

اميدوارم از عكس هايي كه براتون گذاشتم خوشتون اومده باشه و لذت برده باشيد.
ايام به كام
تعطيلات خوش بگذره (;

۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

چقدر همو درك مي كنيم؟


  • لينك مطالب منتخب پیشین این وبلاگ:
  1. راهنماي چگونگي دريافت پذيرش و بورسيه تحصيلي
  2. روش ثبت اختراع در کانادا
  3. معرفي دو كتاب بسيار مفيد براي يادگيري زبان
  4. يك جمله اي هميـشه يادت باشه
  5. تمامي پرش ها و پاسخ هاي مربوط به تحصيل در خارج از كشور
  6. داستان انتخاب واحد
  7. توصيه نامه

  • سلام به همه ي دوستان از تمامي دوستان كه در پست قبلي من رو شرمنده كردند و با نظرهاي بسيار زيبا و قشنگشون من رو دلگرم كردند تشكر مي كنم و نهايت سپاس را دارم.

از همگي ممنونم با اينكه بعضي ها هر روز سر مي زدند ولي مطالب همان مطالب قبلي بود عذر مي خوام.خودم سر وبلاگ دوست بسيار عزيزم محمد لطيفي بارها و بارها همين مساله رو تجربه كردم با اينكه هر روز سر مي زدم اما چندين ماه خبري از پست جديد نمي شد.من ايشون رو درك مي كردم و خوب پروسه دكتري واقعا پروسه سنگيني هستش تا اينكه خودم وبلاگ زدم و بعد از چند ماه مداوم پست منتشر كردن شرايط طوري شد كه من هم مثل محمدجان ديگر نتونستم مرتبا سربزنم و پستي منتشر كنم.

اين روزا حالم اصلا خوب نيست واقعا فكر مي كنم يه جورايي بيمار شدم.روزگار اون طوري نمي گذره كه من انتظار دارم.درسها خيلي اذيتم مي كنن. اگر واقعيت رو بخواين استادها خيلي اذيت مي كنن دانشجوها رو وگرنه درسها با وجود اساتيد مجرب و كاربلد مگر ممكنه كه سخت شن.خيلي بد درس مي دن افتضاح تدريس مي كنن اصلا تدريس نمي كنن ، قصه مي گن.من نمي دونم ديگه بايد چي كار كنم حدودا 4-5 هفته ي ديگه امتحان ها شروع مي شوند حالا من فقط نه بيشتر دانشجوها موندن چطوري مي خوان واحد هايي كه برداشتن پاس كنن.بسياري از دوستانم ترم آخر هستن باوركنيد همشون عيت خ.ر موندن تو گل.ديگه هممون يه جورايي به بن بست رسيديم نمي دونم من كه با همه ي اين اوضاع عقب نكشيدم اما ديگه بي خياله اين ترم شدم چون هر چقدر تلاش كنم فايده اي نداره.بذاريد يه چيز جالب براتون تعريف كنم كه حال و روزمون رو بهتر بفهميد.

من به گفته ي بچه ها درس سخت افزارم تو دانشگاه خيلي عالي و خوبه (بر عكس عقيده ي خودم) دو هفته پيش وقتي رفتم سر كلاس سخت افزار ،ديگه آخراي كلاس بود استاد يه تمرين داد گفت بايد تو كلاس حلش كنيد تمرين فوق العاده سخت بود(اما نه براي من خداييش نمي دونم چرا ولي اگر سخت ترين مساله ها رو هم بهم بدن بالخره يه طوري حلشون مي كنم)دختر و پسر بود كه داشتن به هم ديگه نگاه مي كردن منم چون تهه كلاس رديف آخر آخر نشسته بودم يه لحظه كه رو به رو را نگاه كردم ديدم همه سراشون پايينه و يه جورايي دارن تظاهر مي كنن كه دارن تمرين حل مي كنن.فكر كنم حدوده 3-4 دقيقه اي گذشت ديدم نه خير كسي مردش نيست مثل اينكه هيچ كس نمي خواد تمرين رو حلش كنه و منتظر يه فرجي هستن.بچه ها كه رديف آخر پيش من نشسته بودن از وقتي كه تمرين پايه تخته نوشته شد هي عين سوزن چرخ خياطي مي گفتن محمد باندشو برو حل كن پاشو ديگه.آقا منم هم بلا نسبت خ.ر نشدم دستمو بلند كردم گفتم استاد من بيام حلش كنم گفت بيا.يه لحظه ديدم همه برگشتن دارن تهه كلاسو نگاه مي كنن.يه جورايي خجالت كشيدم و نيشم باز شد.رفتم پايه تخته استاد ما‍‍ژيك رو بهم داد منم كمتر از 1 دقيقه حلش كردم آقا خودمو مي گي دهنم كف كرده بود.حل كردمو رفتم نشستم بعد استاد يه چيزايي درس داد و كلاس تمام شد.ديگه داشتم وسايلم رو جمع مي كردم رفتم دوباره پايه تخته تا تمريني كه استاد داده بود تا در منزل حل كنيم (كه من هم اون رو هم حل كرده بودم) از رو ميزش بردارم.تمرينم رو پيدا نكرده بودم مثل اينكه يكي پيچونده بودتش چون سر كلاس از استاد پرسيدم كه درست حل كردم اونم گفت اره تازه بيشتر از اون چيزي كه من مي خواستم حل كردي.بخاطر همين چون كسي هم به اون صورت حل نكرده بود مسمم شدم كه يكي ......آره (پيچوندتش).خيلي ناراحت شدم روم پشت به كلاس بود برگشتم تا برگردم كه وسايلم رو بردارم ديدم يه دختر خانمي داره مياد به طرفم توجه نكردم گفت ببخشيد آقاي......! گفتم بفرماييد گفت مي شه به من سخت افزار ياد بديد منو مي گي انگار منو برق گرفته بود شكه شدم.(اينو بگم كه من از تدريس خيلي خوشم مياد و خوشبختانه استعداد خوب و سابقه درخشاني هم تو اين ضمينه دارم.-و يكي از آرزوهاي من تدريس كردن تو دانشگا ه هاي دنيا نه تنها فقط يك جاي متمركز است يه جورايي دوست دارم دانشي كه خدا بهم هديه داده با تمام انسانهاي دنيا شريك شم و به عنوان يك ايراني و انسان كار مفيدي كرده باشم.البته اگر لياقتش رو داشته باشم ]يه جورايي استاد بين المللي[.بعد بهش گفتم كه اتفاقا قبل از شما هم بهم پيش نهاد شده بود ولي من فكر نمي كنم بتونم....(اول ترم از طرف هسته علمي دانشگاه بهم پيش نهاد داده بودن كه كلاس هايي كه در اون ها توانايي لازم رو دارم مطرح كنم و براي دانشجوهايي كه مشكل دارن كلاس بذارم تا اون ها هم استفاده كنن).همينطور كه داشتم با اين خانم صحبت مي كردم يه خانم ديگه صدام كرد بعد اون خواهش كرد نفر بعدي آقايون بودن ، دوستانم ، ديگه مونده بودم چي بگم قبول كردم و شماره تلفن همراهمو خانم ها و بقيه كه نداشتن گرفتن .قرار شد يه روزي براشون كلاس بذارم كه اون روز كليد اون دو تا كلاسي كه دانشگاه قرار بود يكي از اون ها رو بهمون بده گم شده بود و كلاس برگذار نشد و من تو راهرو دانشگاه به چنتا از دانشجوها جاهايي كه مشكل داشتن رو باهاشون كار كردم.يكي از بچه ها بهم مرتبا زنگ مي زد و مي گفت آقا محمد هرچقدر كه بخاي بهت پول مي دم اصلا ميام دنبالت ميارمت منتتم قبول مي كنم دوباره برت مي گردونم ، فقط اين سخت افزار رو به من ياد بده(منم انقدر ناراحت شدم نه به خاطر اينكه ازم خواهش كرده بود بخاطر اينكه مگه من كي هستم كه يكي انقدر بخواد منت منو بكشه خودش رو كوچك كنه و اين حرفها رو به من بزنه هر چقدر كه بيشتر صحبت مي كرد من بيشتر عذاب مي كشيدم و ناراحت تر مي شدم. بهش گفتم دوست من ، اين چه حرفهاييه كه مي زني من كيم كه تو بخاطر يه درس لعنتي بخواي خودتو انقدر تحقير كني.اصلا مساله پول نيست رفت و آمد نيست باور كن وقتش رو ندارم بنده خدا خيلي اسرار مي كرد ولي من اصلا وقتش رو نداشتم.بعد از اون پيشنهادها دوباره بهم دانشجوها پيش نهاد تدريس چنتا درس ديگه رو كردن اما من چون وقتش رو نداشتم قبول نكردم.واقعا به حال خودمون متاسفام كه با وجود استاد هايي با مدرك فوق ليسانس و دكتري يك دانشجوي كارداني مثل من بياد و اون درس رو 100 درصد بهتر از خودشون به دانشجوهاشون ياد بده.اين يه ننگ نيست .سر كلاس آيين زندگي بودم يكي از دوستانم گفت من فلان موضوع رو نمي فهمم(تو درس سخت افزار) مي شه كمكم كني بعد براش طوري توضيح دادم كه خودمم كف كردم گفت محمد تو چرا استاد نمي شي تو رو خدا ترم بعد تو اين درس رو تدريس كن).(آخه ترم بعد ديگه اين استاد نيست كه بخواد اين درس رو تدريس كنه).

اساتيد محترم با كمال احترام برا همتون متاسفم -

من اصلا نمي خوام با اين مطالبي كه گفتم از خودم تعريفي .... كرده باشم اما واقعا واقعيت اين است تو دانشگاه هاي ما.از اجتماع و محيط خانوادگيمون هم خيلي ناراحت هستم چون محيطي نيست كه من بخوام خيلي عالي و همانطوري كه مي خوام پيش برم.از وقت و بي وقت مهماني رفتن و مهماني برگزار كردن و شلوغيه بيش از حد خسته شدم اصلا آروم نيستم ، با والدينم كه مي گم باهام احساس همدردي مي كنن اما در عمل بر عكس نشون مي دن.بالاخره ما هم به محيطي اروم آري از هرگونه بي نظمي و... نياز داريم.

- يكمم شما پدر مادرها ما فرزندانتون رو كه خيلي هم ازمون توقع دارين درك كنين. –

نمي دونم چطوري بايد اين پست رو تموم كنم.ولي اگر زياده روي كردم از همگي معذرت مي خوام.

اما با وجود تماميه اين حرفها فقط به هدفم فكر مي كنم هركس و هرچيزي هم بخواد منو ازش دور كنه و بينمون فاصله بندازه در قبالش صبر مي كنم و از قبل هم بيشتر تلاش مي كنم.

شما هم برام دعا كنيد تا زندگيم آروم و آروم تر شه و به هدفهام برسم.

فعلا.

۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

توصيه نامه

لينك مطالب منتخب پیشین این وبلاگ:
راهنماي چگونگي دريافت پذيرش و بورسيه تحصيلي
روش ثبت اختراع در کانادا
معرفي دو كتاب بسيار مفيد براي يادگيري زبان
يك جمله اي هميـشه يادت باشه
تمامي پرش ها و پاسخ هاي مربوط به تحصيل در خارج از كشور
داستان انتخاب واحد

  • سلام اين پست اختصاص داره به پاسخ يكي از مخاطبين گرامي(شيما عزيز) كه در مورد توصيه نامه سوال پرسيده بودند:

(شيما جان مطمئن باش در هر پستي كه نظرت رو درج كردي من در همون پست پاسخ دادم ولي اگر كوتاهي از من باشه، عذرخواهيه من رو بپذيريد.)

توصيه نامه معمولا بعد از معدل و يا نمره GRE مد نظر گرفته ميشه. براي استادها هم خيلي مهمه كه با كسي كه قبلا كار مي كرديد چه جوري هستيد. در ضمن مهمه كه از استاد پروژه توصيه نامه بگيريد. هم ليسانس هم فوق ليسانس. استاد ليسانس حالا اگه بهش دسترسي نداريد مهم نيست. حد اقل از دانشگاه ارشد و از استاد پروژه ارشد حتما بگيريد.

توصيه نامه از دو قسمت تشكيل شده. قسمت اول كه يك فرم مشخص هست براي هر دانشگاه يا حتي دپارتمان. قسمت دوم هم يك برگه هست كه استاد مينويسه. اون قسمت اول رو ميريد تو سايت دانشگاهي كه ميخواد براش اپلاي كنيد. تو قسمت Admission در قسمت graduate كه وارد شيد معمولا تو قسمت required documents اون فرم رو ميتونيد دانلود كنيد. بعضيها هم ارجاع ميدن به سايت دپارتمان چون فرم توصيه نامه اونا با دپارتمانهاي ديگه فرق داره. پس اول فرم رو دانلود كنيد. بالاي فرمها نوشته برا چه دپارتماني هستش. تو اون اطلاعات خودتون و اسم استاد رو معمولا ميگيرن و يه جدول هست كه استاد بايد تيك بزنه. بعضي از اين فرم ها دو صفحه اي هستش كه تو صفحه دوم از استاد يه سري سوال درباره شما پرسيده. به استاد بگيد اونها رو ارجاع بده به برگه دوم و مثلا بنويسه:
Please refer to the attached sheet

The complimentary comments are provided in the attached sheet
و مانند اينها هر طور خودتون صلاح مي دونيد. وقتي اين فرم پر شد استاد ايميلش رو هم آخرش مينويسه. يه چيزي هم تو اين فرمها (تو همشون) هست كه نوشته:
I waive my right to review this recommendation
و
I do not waive my ......recommendation
اين يعني اينكه اگه استاد بهتون توصيه نامه داده خودش اونو تو پاكت گذاشته و مهر كرده و شما اون رو نديديد و در ضمن بعدا هم كه پذيرش گرفتيد تو اون دانشگاه نمي تونيد ازشون بخواين اين توصيه نامه رو نشونتون بدن. البته شما اين قسمت رو اول پر ميكنيد بعدا فرم رو به استاد ميديد و استاد اگه نخواد كه شما ببينيد چي براتون نوشته ميگه چرا نزدي I do not waive و همونجا خرتون (با كسره) رو ميگيره. اين يعني من waive كردم. اما استادهاي ايران زياد رو اين مسئله حساسيت ندارن و معمولا فرم رو به خودتون ميدن كه مهر كنيد.

تو قسمت دوم توصيه نامه استاد از شما تو سر برگ دانشگاه (با Letter head) تعريف ميكنه. برگه حتما سربرگ باشه و اون رو هم از دفتر دانشكده ميتونيد بگيريد. اگه بخوايد براي 6 تا دانشگاه مثلا اپلاي كنيد حدود 18 تا مي خوايد. سربرگ دانشگاه حتما انگليسي باشه. فارسي نديد يه وقت. پاكت هم انگليسي باشه. اما خوب برخي دانشگا هاي شهرستان اصلا نمي دونن سربرگ انگليسي چي هست. به نظر من يا از دانشگاه ارشد بگيريد كه معمولا دانشگاه هاي تهران همه دارن يا اگه چاره اي نداشتيد و از شهرستان مي خواستيد بگيريد با آرم دانشگاه ليسانس يه سربرگ انگليسي خودتون درست كنيد و پرينت رنگي بگيريد. تقلب كه نمي خوايد كنيد، توصيه رو استاد بهتون ميده. لذا زياد سخت نگيريد.
استاد، آخر اين برگه پيوست شده حتما رتبه دانشگاهي و تلفن و ميل هم بنويسه. چون معمولا از 100 تا 5 تا از اين توصيه نامه ها رو برا بعضي استادها اسكن ميكنن و به اونها ميل مي كنن و ميگن اين رو شما داديد يا نه. لذا اون ميل سند درستي توصيه نامه شماست توش دقت كنيد. بعد كه اين رو از استاد گرفتيد ميگذارد تو پاكت دانشگاه و ميديد استاد درب اون رو امضا كنه. امضا هم در داخل و خارج توصيه نامه انگليسي باشه. بگيد هر جا ازشون امضا خواستن اسم خودشون رو به خط خودشون با لاتين بنويسن كافيه. بعضي دانشكده ها روي پاكت مهر هم ميزنن. در اين صورت وقتي استاد امضا كرد بديد مهر بزنن و بعد رو مهر چسب نواري بزنيد. به رنك دانشگاه و اينطور چيزام بستگي نداره گير دادنشون. اينهاخيلي اعتماد دارن به دانشجو اما ما ايراني ها همش دنبال .... چي بگم والا. مگر اينكه استاد نوشته باشه:
He/She has accompanied NASA spacecraft in 1988 as a research assistant of mine!!!!!!! bale
در اينصورت اسكن ميكنن ايميل ميكنن ببينن جريان چي بوده كه اگه حقيقت داشته باشه نه تنها شما رو پذيرش كنن بلكه اپلاي شما رو به دانشگا هاي ديگه هم فوروارد ميكنن و ميگن آقا اينو بگيريد كه ديگه گيرمون نمياد.
به هر حال ، ميگذاريد تو پاكت و اسم خودتون هم پشت پاكت با سال تولد و دپارتماني كه اپلاي ميكنيد بنويسيد.
اين نوع اول توصيه نامه.

نوع دوم اونه كه بصورت آنلاين استاد رو register ميكنيد موقع اپلاي كردن آنلاين. تو اين شيوه ايميل استاد رو ميديد و اونها به استاد ميل ميزنن و user و pass بهشون ميدن اونا هم ميرن به لينكي كه براشون اومده و همون سوالها رو جواب و اون صفحه دوم هم كه از شما تعريف كردن اونجا paste ميكنن. خوبي اين روش اينه كه ديگه ار شر سربرگ و كاغد و اينها خلاص ميشيد و بدي اين روش اينه كه handle كردن مثلا 6 تا دانشگاه و سه استاد خيلي خيلي سخته. بعد اين استادا هم اصلا انگليسي بلد نيستن بعضي هاشون و گير ميفتن. بعضي ها هم خوشبختانه اصلا mail خودشون رو چك نميكنن و همش بايد زنگ بزنين فرم چي شد. حالا مگه جواب ميدن. لذا خودتون رو درگير نكنيد. همون كاغذي بديد بهتره و مطمئن تر. براي اينها هم اصلا فرقي نداره آنلاين يا كاغذي لذا به حرف اين و اون گوش نكنيد. مگر اينكه بخوايد برا 1-2 تا دانشگاه اپلاي كنيد اونم باز به نظر من كاغذي بهتره.
يادتون باشه استادتون پاي برگه اي كه پيوست ميكنه به توصيه هم امضا كنه. مهر هم نميخواد پايين اون سربرگ. اما تو اون صفحه پيوست چي بنويسه استاد. اولا استادهاي ايران (همشون نه ولي اكثرا) به دليل زندگي تو ايران و سر و كار نداشتن با انگليسي، انگليسيشون مطمئنا از شما ضعيف تره . بعضي هاشون كه اصلا آبروتون ميره اگه انگليسي بنويسن. يكي از دلايلي كه استادها خودشون نمينويسن و به دانشجوها ميگن خودتون بنويسين تا ما تاييد كنيم همينه. يا شايدم ديگه خيلي به دانشجو ميخوان حال بدن. اما ممكنه استاد خودش روش نشه به شما بگه خودتون بنويسيد. لذا وقتي به استاد ميگيد: ميبخشيد، به بنده افتخار ميديد بهم توصيه نامه بديد.... بعد بگيد البته ميدونم وقت نداريد و اگه صلاح بدونيد من مينويسم بعد ميدم شما تاييد كنيد.اونم از خدا خواسته ميگه باشه. حالا كه افتاد دسته خودمون ديگه تمومه ديگه.......... بنويسيد اين دانشجو اينقدر كوشا بوده اصلا رئيس دانشگاه هر روز ميرسيده خدمت ايشون و پاي كلاس حل تمرين ايشون رئيس دانشگاه شده :)
از شوخي گذشته توصيه نامه رو با اين چيزا شروع كنيد:
پاراگراف اول: من خيلي خوشحالم كه براي فلاني كه تو اين دانشگاه پروژه ارشد با من داشته توصيه نامه بنويسم.
پاراگراف دوم: راجع به شخصيت اخلاقي شما تو 2-3 خط.
پاراگراف سوم: راجع به كوشش شما در پروژه و دستاوردهاي شما در اون باشه در حدود يك پاراگراف كامل و ثقيل كه خوب از شما تعريف كرده باشه.
پاراگراف چهارم: اگه مقاله يا جايزه يا چيزي داريد اينجا هاي لايت بشه و نيز حل تمرين اگه با اين استاد بوديد و يا مثلا دانشجويي رو handle كرديد.
پاراگراف پنجم: بنويسه به طور خلاصه كه شما ميتونيد دانشجو handle كنيد و در كار گروهي موفق باشيد و اينكه من قويا ايشان رو براي شما توصيه ميكنم.
بعد اسم و موقعيت دانشگاهي و آدرس و تلفن و ايمل و امضا و والسلام.
من انگليسي براتون ننوشتم كه همه از يك لغات خاص استفاده نكنن و همه خودشون بنويسن. از من ميشنويد به روش خودتون بنويسيد نه جملات كليشه اي. يادتون باشه توصيه نامه رو اشتباهي برا يه دانشگاه ديگه نگذاريد. به هر حال تو اينترنت هم توصيه نامه هاي كليشه اي هست ميتونيد فقط كليات رو ببينيد. اما هرگز از اونها استفاده نكنيد. همشو خودتون بنويسيد و بديد يكي براتون ويرايش كنه. اگر هم مي تونيد شما ماله دوستتون رو بنويسيد و اون ماله شما رو اينطوري خيلي اسلوب ها با هم فرق مي كنه اما يادتون باشه خودتون باشيد و همون كه هستيد رو با اعتماد به نفس بگيد. مطمئنم موفق مي شيد.


اميدوارم شيماي عزيز پاسخ سوالتون رو داده باشم
بازم اگر سوالي بود در خدمتم.

wWw.usdoctoral.blogfa.com :RESOURCE


۱۳۸۸ آبان ۲۹, جمعه

كجايي پس؟

لينك مطالب منتخب پیشین این وبلاگ:
راهنماي چگونگي دريافت پذيرش و بورسيه تحصيلي
روش ثبت اختراع در کانادا
معرفي دو كتاب بسيار مفيد براي يادگيري زبان
يك جمله اي هميـشه يادت باشه
تمامي پرش ها و پاسخ هاي مربوط به تحصيل در خارج از كشور
داستان انتخاب واحد


  • سلام بابا زير ساييتون ، همين دورو بر همين نزديكيها سرگرم درس ، باوركنيد سرم خيلي شلوغه ، مي دونم كه خيلي بي مرفت شدم و خيلي كم سر مي زنم از نظرهاي شما دوستان كاملا پيداست.(دريغ از يك نظر دم همگيتون گرم).
اين وبلاگ نمي دونم اگر اين چندتا دونه آمار و ارقام هم نداشت ديگه چي داشت.
مخاطباش كه پريدن.
اون چند نفر از دوستاني هم كه نظراتشون رو مطرح مي كردن ديگه پشيمون شدن و .....آره.
ولي بازم خدا رو شكر.
تشكر مي كنم از دوستاني كه در پست قبلي منو شرمنده كردن و نظر خودشون رو مطرح كردن.
بذاريد اين دوترم با خوبي و خوشي بگذرن.كنكورم با اميد و توكل به خدا قبول بشم.
بعد ديگه مي تركونم.



ولي خداوكيلي دوست داريد بنويسم يا نه؟


۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبه

گرفتن گواهي نامه

لينك مطالب منتخب پیشین این وبلاگ:
راهنماي چگونگي دريافت پذيرش و بورسيه تحصيلي
روش ثبت اختراع در کانادا
معرفي دو كتاب بسيار مفيد براي يادگيري زبان
يك جمله اي هميـشه يادت باشه
تمامي پرش ها و پاسخ هاي مربوط به تحصيل در خارج از كشور
داستان انتخاب واحد

  • سلام به همگي بله بالاخره اومدم باور كنيد خودم هستم محمدم.

از همه شما دوستان و مخاطبان عزيزم به خاطر غيبت طولاني ام معذرت مي خوام و اميدوارم كه بنده را به بزرگي خودتون ببخشيد.

يك تشكر ويژه دارم از همگي شما دوستان و آن همم اين است كه با اينكه مطالب همان مطالب بود و آپي صورت نمي گرفت اما همچنان اين وبلاگ علاقه مندان و مخاطبين خودش را داشت و اين از آمار وبلاگ كاملا پيدا بود از همگيتون ممنونم.

تو اين مدتي كه نمي نوشتم باور كنيد بي كار نبودم خيلي سرم شلوغ بود و هست باور كنيد الان كه دارم براي شما دوستان عزيزم اين پست را مي نويسم نگران درس هاي دانشگاهمم چون هنوزم براي بعضي هاشون وقت كم آوردم انشاءالله كه خداوندم كمكم كنه تا اين دوترم هم با موفقيت پشت سر بزارم.

اما بريم سراغ داستان تا تنور داغه.

صبح روز دوشنبه هفته گذشته به همراه علي رفتيم آموزشگاه ، وارد آموزشگاه كه شديم به سمت سالن امتحان رفتيم ، كلاس تقريبا پر شده بود و كلا 2 تا صندلي خالي بود ، سريع رفتيم نشستيم و شروع كرديم دوباره يكمي مرور كتاب تا امتحان شروع بشه ، مسئولي كه مداركامون رو چك مي كرد يك خانم جواني بودند ،ما مشغول صحبت با بچه هاي كلاس بوديم (داشتيم درمورد افسري كه مي خواست ازمون امتحان بگير صحبت مي كرديم) كه همون خانمه گفت اونهايي كه فلان فيش رو پرداخت نكرده باشن تا وقتي كه پرداخت نكنن حق شركت در آزمون را ندارند.آقا ما رو مي گي ما كه از همه جا بي خبر حسابي رفتيم تو لك ، هيچي ديگه با علي از كلاس زديم بيرون و رفتيم بيرون سالن نشستيم آخه ساعت 7 ، كه بانكي باز نيست كه بخوايم به شماره حساب مربوطه پول واريز كنيم.خلاصه بقل آموزشگاه بانك ملي بود رفتم تو صف زياد شلوغ نبود همه منتظر بودند تا بانك باز بشه ، ساعت 7:30 بانك باز شد و من هم سريع پول رو واريز كردم به شماره حسابي كه گفته بودند و رفتم آموزشگاه كه ديدم اون دوتا صندلي هم پر شده.بله درست فهميدن بايد در ساعت بعدي امتحان شركت مي كرديم،صبر كرديم سالن خالي شد و نوبت ما شد رفتيم نشستيم كلا 5 نفر بوديم بر عكس كلاس فبلي كه 15 نفر بودن.افسر پس از گفتن يكسري مطالب پاسخ نامه ها و سوال ها را پخش كرد ، سوال ها كلا 30 تا بود حاضرم قسم بخورم كه از كنكور هم سوال هاشون سخت تر بود باور كنيد . مقرراتشم از ارتش بدتر.مراقبو كه ديگه نگو مگه مي شد پلك يزني.خلاصه سوال ها رو جواب دادم و پاسخ نامه و سوالم رو دادم به افسر بعد كه همه تموم كردنو پاسخ نامه و سوال هاشون را تحويل دادن شروع كرد به صحيح كردن اونها.اول نوبت من بود خيلي مي ترسيدم قيافه افسر هم ترسناك بود.اسممو خوند رفتم جلو پيشش گفت 3 تا غلط داشتي قبولي خيلي خوشحال شدم بعد اسم علي رو خوند علي 5تا غلط داشت اگر از 4تا بيشتر غلط داشته باشي ردي خيلي ناراحت شدم كه من قبول شدم و اون .... .

يادمه علي تو 1 سوالي گير كرده بود افسر رو صدا زد افسر وقتي سوال رو ديد موند. افسر گفت نمي دونم چي بگم اما قبول دارم سوال هامون يكمي مشكل داره خلاصه افسر جواب اون سوال رو به علي يه جورايي گفت كه اشتباه هم بود علي جواب درست رو مي دونست اگر مي زد قبول بود حيف.

خلاصه افسر گفت اونهايي كه قبول شدن مي تونن امروز در امتحان شهري هم شركت كنن.با علي خداحافظي كردمو آدرس اونجا رو گرفتم و رفتم به محل امتحان.وقتي رسيدم اونجا ديدم بچه هايي كه ساعت اول قبول شده بودند هنوز امتحان ندادند رفتم.رفتم پيش بقيه كه روي جدول نشسته بودند نشستم افسر امتحان شهر با خوردروي پرايد سفيد اومد چند نفري را سوار كرد كلا تعداد افرادي كه اونجا بودن تقريبا 12-13 نفر مي شدن، اسم من و يك نفر ديگه تو آخرين ليست بود پس ما دو نفر آخرين كساني هستيم كه افسر ازمون امتحان مي گرفت.اون چند نفري كه سوار كرده بود را همه رد شده بودند بعد نوبت رسيد به چند نفر ديگه كه از اونا فقط 1نفرشون قبول شد.آقا ما رو مي گي داشتيم جوون به لب مي شديم بيچاره خانم هايي كه اونجا بودن خيلي نگران بودند هركي كه امتحان مي داد دوباره برميگشت به محلي كه بچه ها منتظر نشسته بودند و گزارش وضعيت خوشو و امتحانشو مي داد آقا هركي ميومد ميگفت رد شدم .به خودم گفتم يكي رد شد بعدي قبوله ديدم دومي سومي چهارمي .... همين طور پشت سر هم داشتن رد مي شدن.خانم هايي كه اونجا پيش ما بودن خيلي كلاس مي ذاشتن افسر اومد از 5 نفرشون اسن 4 تاشون رو خوند يكيشون تلك و تلك ، هلك و هلك بدون اينكه افسر بگه رفت پشت فرمون آقا سه بار همون اولش خاموش كرد ديگه بماند چقدر گند زد ما كه ردش كرديم افسرم دمش گرم ردش كرد(چون خيلي پروو بود).هر 5تاشون رد شدند كف كرده بودم چهره هاشون ديدني بود مرده بوديم از خنده.وقتي برمي گشتن به محلي كه ما بوديم مي گفتيم چي شد چي كار كردين مي گفتن مرتيكه بي شعور ما رو رد كرد اقا اينا مي گفتنون ما مي تركيديم از خنده.تو اين مدت با يك پسري آشنا شدم كه اسمش هاتف بود اون همون كسي بود كه با من دو نفر آخر مي شد.يكمي با هم حرف زديم تو حرفايي كه مي زديم گفت من حدسياتم خيلي خوبه گفتم جدا گفتش آره گفتم مي توني حدس بزني رشتم چيه يكمي فكر كرد گفت بهت مي خوره كامپيوتر بخوني.گفتم درسته گفتم مي توني ماهي كه در اون به دنيا اومدم رو بگي يكمي نگام كرد و فكر كرد گفت اگر فلان فصل باشه فلان ماه كف كردم دهنم وا موند گفتم درسته روزش چي روزشو مي توني حدس بزني گفت علامه ده كه ديگه نيستم گفتم خوب بازشو بگو مثلا بگو بين فلان اعداد هستش گفت به مطمئنم بين10-20 هستش اما بهت فلان روز مي خوره فكم افتاد گفتم درسته شناسناممو وا كردم بهش نشون دادم تا باورش بشه خودش باور نمي كرد دهنش مثل من وا مونده بود هاتف 23 سالش بود و مراقبت از پرواز مي خوند خيلي باهم بعد اون ماجرا رفيق شديم خيلي پسر خوبي بود ما كه تا افسر بياد دهن جفتمون وا مونده بود.بالاخره افسر اومد رفتيم به سمتش ديديم پياده شد داره درب ماشين رو قفل مي كنه هاتف بهش گفت جناب سرهنگ اگه يه محله رو مي زدي انقدر شاكي نداشتي كه الان داري بابا چرا همشونو رد كردي افسر هم گفت ما با كسي پدر كشتگي نداريم رانندگيشون خوب باشه بلد باشن قبولشون مي كنيم.هاتف گفت ما بهشون گفتيم الان مي ريم افسر ما رو قبول مي كنه تا ببينيد كه اشتباه مي كرديد.افسر با خنده گفت نه خير از اين خبرا نيست گفت چند دقيقه اي صبر كنيد تا من برمدستشوئي و برگردم.گفتين باشه.وقتي كه رفت به هاتف گفتم مي دوني چرا افسر ماشين قبليه رو (همون دخترا رو) كلشونو رد كرد؟گفت نه گفتم آخه جناب سرهنگ جهت استفاده از سرويس بهداشتي عجله داشتن و طاقت نداشتن.جفتمون زديم زير خنده.

افسر اومد و گفت كه بشينين گفتيم كي اول بشينه گفت اون كسي كه اسمش اول هست كه من بودم رفتم نشستم.بعد از اينكه مداركمو چك كرد و شناسناممو ديد گفت كاراتو بكن (منظورش آماده كردن ماشين بود نه چيز ديگه اي)حركت كن.آقا ما كارامونو كرديم اومديم ترمز دستي رو بخوابونيم تا از پارك در بيايم يهو يه ماشين پرايد بقلمون نگه داشت كي بود يكي از اون حانم هايي كه به لطف افسر رد شده بودند با شوهرشون بودند مثل اينكه كليد خونشون رو گم كرده بودن مي خواست بدونه تو ماشيني كه ما سوارش بوديم جا نمونده باشه آقا اينا رفتن افسر گفت كاراتو بكن حركت كن منم كه كارامو قبلا كرده بودم راهنما هم زده بودم اومدم حركت كنم ديدم حركت نمي كنه 2بار اينكار رو كردم بعد افسر گفت كاراتو بكن بعد حركت كن بعد ديدم بله سوتي دادم دستي بالاست خلاصه كارامو كردم و حركت كردم يه خورده كه رفتم جلو گفت بپيچ سمت راست راهنما زدم معكوس 1 كردم پيچيدم بازم يه خورده كه رفتم جلو گفت بپيچ سمت چپ كه تقاطع بود ايست كامل كردم معكوس 1 راهنما ارام آرام حركت كردم وارد خيابان مربوطه شدم گفت بقل پارك 30سانتي كن گفتم پاركينگ ساختمان هست گفت جلوتر پارك كن پارك كردم بعد گفت دنده عقب برو بدون گاز با نيم كلاچ براش دنده عقب رفتم يه جورايي خوشش اومده بود بعد گفت دور 2 فرمان بزن رفتم يه خورده جلو تا از روي خط مقطع دور بزنم براش يه دور 2 فرمان مشتي زدم كه اونجا يه جورايي فهميدم كه كف كرده بعد گفت بقل پارك 30 سانتي بكن پارك كردم كه اگه با خط كشم اندازه مي گرفتي دقيقا 30 سانت بود شوخي نمي كنم باوركنيد افسر دهنش وا مونده بود.گفت برو پايين خيلي بد بود به رفيقت بگو بياد جلو بشينه.به خودم گفتم وا مگه چي كار كردم چي شد يهو آخه اشتباهي خلافي مرتكب نشدم كه اينو بهم مي گه خلاصه هاتف رفت جلو نشست تا شناسنامشو خوند گفت هاتف من قبلا يه بار تو رو ننداخته بودم هاتف هم گفت چرا خرداد ماه تابستونه پارسال افسر گفت از اون موقع تا حالا ديگه نيومدي امتحان بدي گفت نه ديگه وقت نمي كردم.خلاصه بهش گفت حركت بكن.هاتف هم حركت كرد دقيقا همون مسيري كه من اومده بودم هاتف همونو برگشت بدون رعايت كردن هيچ چيزي نه ايست كامل نه راهنما هيچي.تو راه كه بوديم افسر پرسيد هاتف تو كه قبلا با من آشنا شده بودي ازت امتحان گرفته بودم به اون خانوما چيزي نگفتي من گفتم چرا.گفتيم كه اشتباه و بي دقتيه خودتون بوده افسر كه بي خودي رد نمي كنه بريد ببينيد كجاها اشكال داشتيد اشتباه خودتونو گردن افسر نندازين خيلي خوشش اومد از اين حرفم انقدر كه يه بار ديگه اين سوال رو پرسيد و من دوباره همين جواب رو بهش دادم.رسيديم به همان جاي اولي كه منتظر افسر بوديم به هاتف گفت بپيچ به سمت راست وارد خيابان اصلي كه شديم يه خورده كه رفتيم جلوتر به هاتف گفت بقل نگه دار ، اصلا جاي پارك نبود هاتف هم حواسش نبود دوبله بقل يه ماشين پارك كرد گفت جفتتون پياده شين بياين اين سمت پيش من رفتيم پيشش ديدم برگه هاتف رو داره همه گزينه هاش رو به غير 3تاش رو تيك مي زنه هاتف گفت يعني جناب سرهنگ من انقدر اشتباه داشتم بعد ديديم زيرش نوشت قبولي كلي كيف كرد نوبت به من رسيد براي من هم همين طور كلي خوشحال شديم مخصوصا من كه تونسته بودم بار اول قبول بشم خدا رو شكر.اما من اونروز واقعا با چشماي خودم ديدم كه مي گن اگه بار اول بيافتي بار دوم افسر قبولت مي كنه باور كنيد نمونش هاتف.

اما سوال علي اين بود:

حق تقدم با كدام يك از ماشين هاي زسر است؟

الف-با ماشيني كه دنده عقب مي آيد

ب-با ماشيني كه براي پارك دوبل دنده عقب مي آيد.

ج-گزينه 1و2 صحيح است

د-هيچ كدام

به نظر شما واقعا حق تقدم با كدام يك از خودروهاي بالاست؟؟؟؟؟؟

جوابشو تو پست بعد براتون مي ذارم.

سالم و پيروز و پاينده باشين.

براي ما هم دعا كنين.

فرم تماس با مدیریت MTCanada

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز